«سید آزادگان» و حماسه دماوند: روایت ۱۵ بار صعود حاج آقا ابوترابی فرد به بلندای ایران

تهران، ایران – حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابی فرد، شخصیتی برجسته و نمادی از ایثار و مقاومت در دوران دفاع مقدس و پس از آن، که به «سید آزادگان» شهرت یافته است، زندگی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. او که در کنار فعالیتهای انقلابی و اجتماعی گسترده، همواره به ورزش و آمادگی جسمانی اهمیت ویژهای میداد، پیش از دوران اسارت خود، ۱۵ بار قله دماوند را فتح کرده بود؛ روایتی عجیب از قدرت اراده و آمادگی جسمانی این آزاده نامدار.
سید آزادگان، رزمندهای از ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران، به طور معجزهآسایی از شهادت در میدان نبرد بازماند و سالها در اسارت به سر برد. زندگی او پس از آزادی نیز مملو از خدمتگزاری به مردم بود، تا اینکه در یک حادثه رانندگی در جاده مشهد، به یاران شهیدش پیوست. اما آنچه همواره در کنار ابعاد شخصیتی او به چشم میخورد، توجه بیوقفه وی به سلامت جسم و روح بود.
ورزش در تار و پود زندگی سید آزادگان
علیرغم تمامی درگیریهای کاری، اجتماعی و شغلی، ابوترابی فرد هرگز از ورزش غافل نمیشد. کسانی که او را در پیادهرویهای طولانی میدیدند، به خوبی میدانند او چگونه هم به امور مردم میپرداخت و هم به سرعت از کاروان رهپویان «حرم تا حرم» عقب نمیماند. فعالیتهای کوهپیمایی او نیز داستانی عجیب از اراده و تواناییهایش دارد که چگونه خود را بر بالای قلهها میرساند.
او حتی به ورزشهای باستانی نیز تسلط داشت و حرکات را با چنان مهارتی انجام میداد که بینندگان را به تعجب وا میداشت. هدف او از پرداختن به ورزش جسم و آمادگی رزمی و جسمانی، تنها تقویت بدن نبود؛ بلکه در کنار آمادگی و تقویت روح و روان، اخلاق و عرفان، به دنبال دستیابی به سلامت پایدار و کامل بود. او همواره دیگران را نیز به ورزش و تقویت جسم و روح و روان توصیه میکرد و خود الگویی عملی برای این موضوع بود.

نجات معجزهآسا از شهادت و حماسهآفرینی در اسارت
یاسر ابوترابی فرد، فرزند این آزاده بزرگ، روایتی تکاندهنده از چگونگی نجات معجزهآسای پدرش از شهادت نقل میکند: “حاج آقا و عدهای از رزمندگان، برای انجام عملیات شناسایی میروند که در اثر اشتباه یکی از همراهان، عملیات لو میرود و دشمن آنها را محاصره میکند. حاج آقا داخل گودالی پرت میشوند و دشمن هم گودال را گلولهباران میکند! زنده ماندن حاج آقا در آن شرایط، واقعاً به معجزه شبیه بوده است. حتی دکتر چمران هم وقتی ماجرا را میشنوند، با توجه به تعداد تیرهای شلیک شده، ابداً احتمال نمیدهند حاج آقا زنده مانده باشند و آن بیانیه را دادند، اما خداوند مقرر کرده بود حاج آقا زنده بمانند و در دوران اسارت حماسه بیافرینند.”
او ادامه میدهد: “ایشان از لحاظ جسمی بسیار ورزیده بودند و به همین دلیل، باورمان نمیشد به دلیل شرایط سخت از پا درآمده باشند. ایشان قبل از اسارت، ۱۵ بار به قله دماوند صعود کرده بودند و در شنای ورزش زورخانهای، رکورد ۳۵۰۰ بار را زده بودند!” قدرت جسمانی و استقامت ابوترابی فرد به حدی بود که حتی دکتر چمران نیز باور نمیکردند او به شهادت رسیده باشد و سه روز مهلت خواستند تا موضوع را کاملاً بررسی کنند و ببینند آیا او اسیر شده یا به شهادت رسیده است. در نهایت به این نتیجه رسیدند که حاجآقا شهید شدهاند، غافل از اینکه اراده الهی برای این بزرگمرد سرنوشتی دیگر را رقم زده بود.
این روایتها، نه تنها گوشهای از زندگی پربار سید آزادگان را به تصویر میکشد، بلکه الهامبخش نسل جوان برای اهمیت دادن به سلامت جسم و روح و پیگیری اهداف والا در زندگی است. صعود ۱۵ باره به دماوند، نمادی از بلندپروازی و استقامت روحی و جسمی او بود که در دوران اسارت نیز، با وجود سختیها، هرگز کمر خم نکرد و به الگویی برای همبندان خود تبدیل شد.